تاريخچه تقلب از جايي شروع مي شود كه " حسن كچل " براي نخستين بار به مكتب رفت . از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهيانه كودكان مكتب بود ؛ ليك حسن كچل از روي تنبلي چشمان چپش را بر روي ورقه ي همزاد انداخت تا نكته اي بس ارزشمند از ورقه ي فوق الذكر دشت كند .
اين بود كه اولين تقلب تاريخ بشري رقم زده شد . البته اين تقلب با روش هاي بسيار ابتدايي بشري رقم زده شد. البته اين تقلب باروش هاي بسيار ابتدايي (در مقابل ترفند هاي كنوني ) صورت گرفت . بدين ترتيب كه حسن با كلي زور زدن خود را به بالاي ورقه ي همزاد رسانيد و خيلي راحت مطالب را كش رفت . از آن به بعد تقلب دوران طلايي خود را آغاز كرد .
روش هاي نوشتاري
1. نوشتن روي كف پا ، پس كله ، پشت گوش و ...
2. نوشتن روي ديوار،روي ميز،پشت نيمكت ،زير نيمكت، پشت لباس دانش آموزجلويي ، ...
3. نوشتن به روي دستمال كاغذي ، پاكت نامه ، ...
4. نوشتن و لوله كردن تقلب و جاسازي آن در حفره هاي مختلفي از جمله بيني ، دهن ، گوش ، فك پايين ، دريچه آئورت ، ...
روش هاي باكلاس
1. استفاده از ماشين حساب مهندسي
2. استفاده از موبايل
3. استفاده از آيينه ، فيلم ، عكس ، ...
روش هاي بي كلاس
1. شيره ماليدن بر سر يكي از بچه درس خون ها
2. خم كردن سر به روي ورقه ي طرف به صورت تابلو
توجه :
اگه در اين امر تبحر كافي نداريد ، اصلاً سمت اين كار نريد ؛ كه عواقبي جزء ضايع شدن و اخراج و تابلو شدن ندارد .
یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم ، از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس ، کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده ! به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت ،
در مورد اقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند ، احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره ، لابد فقط به ادم های با کلاس و شیک پوش و با شخصیت میده ! بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چین !! با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه ؟! منو تائید می کنه ؟!
کفش هامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و برق بزنه ! شکمو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو جوری نشون بدم که انگار واسم مهم نیست ! دل تو دلم نبود ! یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده ؟! همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخندی بهم نگاه کرد و یک کاغذ رنگی طرفم گرفت و گفت : اقای محترم ! بفرمایید !
قند تو دلم اب شد ! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم : می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم ! چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اون قدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک ! وایستادم و با ذوق تمام به کاغذ نگاه کردم ، فکر می کنید رو کاغذ چی نوشته بود ؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دیگر نگران طاسی سر خود نباشید ! پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !!
جملات سرکاری و باحال
لباسها در آب کوتاه میشوند و برنجها دراز.
در درازای زندگی لباس باش ودرپهنای آن برنج
و اگر عمق این پیام را نفهمیدی
بدان که تنها نیستی، چون منم نفهمیدم!
گاه بیلم در کف و گاهی قلم؛ یعنی که من
با قلم یا بیل ، ای خاک وطن می سازمت
تیمور به معنای آهن است . تیمور انسان بسیار عجیبی بود . ظلم او زبانزد جهانیان است . گاهی سخاوت هایی هم داشت که خود او و دیگران به آن اشاره کرده اند .
اسقف سلطانیه در خاطراتش درباره ی تیمور می نویسد : من تصور نمی کنم در جهان بی رحم تر از( تیمور بیک) مردی آمده باشد و شاید هرگز نیاید . او درباره ی ثروت و دربار تیمور بسیار نوشته است .
چنگیز که همان تموجین است به معنی فولاد آبداده است . نام چند جهانگشای دیگر هم به معنی فلز بوده . مثل تیمور ، آتیلا ، اسکند ، استالین و ..... . شاید تاریخ به ما می گوید مواظب انسان هایی باشیم که معنی اسمشان فلز است . هفتصد سال پیش نصف جهان را به دست آورد . چنگیز در سال هایی بین ۱۱۶۲ تا ۱۱۶۷ میلادی به دنیا آمد. اولین پسر یسوکای ، رئیس قبیله ی کیاد، از خاندان برجیگین بود . درآن زمان و آغاز دوره ی چنگیز قوم های مغول و تاتار در خدمت یکدیگر نبودند و هر یک ازآن ها دارای رئیس قبیله خودشان را داشتند .همیشه میان آن دوجنگ بود.او در قبیله ای به دنیا آمد که اول مردان غذا می خوردند . سپس پیرمردان و زنان و بعد کودکان . اگر غذایی می ماند قسمت سگ ها می شد . کودکی سخت و دشوار را تجربه کرده شرایطی شرایطی سخت کودکی از. در فن های رزمی بسیار درخشان بود و سرشار از خشونت...
((مردم نادرست و مکار از مطالعه متنفرند و مردم ساده در ستایش و تمجید آن مبالغه می کنند و تنها مردم عاقل در عمل از آن استفاده می برند ـ فرانسیس بیکن))
این متن در مورد انتخابات ریاست جمهوری نیست!
ناگهان چقدر زود دير دير مي شود
قیصر امینپور در ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ در شهرستان گتوند در استان خوزستان به دنیا آمد. در سال ۵۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد ولی پس از مدتی از این رشته انصراف داد
قیصر امینپور، در سال ۱۳۶۳ بار دیگر اما در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال ۷۶ از پایاننامه دکترای خود با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع کرد. این پایاننامه در سال ۸۳ و از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.
او در سال ۱۳۵۸، از جمله شاعرانی بود که در شکلگیری و استمرار فعالیتهای واحد شعر حوزه هنری تا سال ۶۶ تأثیر گذار بود. وی طی این دوران مسئولیت صفحه شعر ِ هفتهنامه سروش را بر عهده داشت و اولین مجموعه شعر خود را در سال ۶۳ منتشر کرد. اولین مجموعه او «در کوچه آفتاب» دفتری از رباعی و دوبیتی بود و به دنبال آن «تنفس صبح» تعدادی از غزلها و شعرهای سپید او را در بر میگرفت. امین پور هیچگاه اشعار فاقد وزن نسرود و در عین حال این نوع شعر را نیز هرگز رد نکرد.
دکتر قیصر امینپور، تدریس در دانشگاه را در سال ۱۳۶۷ و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال ۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. وی همچنین در سال ۶۸ موفق به کسب جایزه نیما یوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین شد. دکتر امینپور در سال ۸۲ بهعنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده شد.
طوفان در پرانتز (نثر ادبی، ۱۳۶۵)،
منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان، ۱۳۶۵)،
مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان، ۱۳۶۸)،
بیبال پریدن (نثر ادبی، ۱۳۷۰)
مجموعه شعر آینههای ناگهان (۱۳۷۲)،
به قول پرستو (شعر نوجوان، ۱۳۷۵).
گزینه اشعار (۱۳۷۸، مروارید)
مجموعه شعر گلها همـه آفتابگرداناند (۱۳۸۰، مروارید)،
دستور زبان عشق (۱۳۸۶، مروارید) اشاره کرد.
دوشعر از قيصر امين پور
حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه میکنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود
*********************************
******درد واره ها****
دردهاي من
جامه نيستند
تا زتن درآورم
چامه وچكامه نيستند
تابه رشته سخن در آورم
نعره نيستند
تازناي جان بر آورم
دردهاي من نگفتني
دردهاي من نهفتني است......
دربارهٔ ریشهشناسی واژه آفریقا نظرهای گوناگونی آمده است. برخی آن را از واژه فنیقی آفِر به معنی گرد و غبار دانسته اند، برخی از نام تیرهٔ آفریدی ساکن شمال آفریقا در پیرامون کارتاژ و برخی از واژه یونانی آفریکه (aphrike) به معنی بی سرما و همیشه گرم یاد میکنند.
از دیرباز راههای بسیاری برای تردد مسافران و کاروانهای تجاری وجود داشت که به واسطه موقعیت جغرافیایی و عوارض طبیعی در طول تاریخ صدها پل برای سهولت رفت و آمد مسافران روی رودها و درهها ساخته شد که از برخی از آنها هنوز استفاده میشود و بسیاری از آنها نیز ویران شده است. در اینجا به معرفی ده پل تاریخی در گوشه و کنار این سرزمین باستانی میپردازیم.
پل جی
این پل که مربوط به دوره ساسانیان و پیش از اسلام است در چهار کیلومتری شرق اصفهان و روی زایندهرود ساخته شده است. نوع ساخت این پل که در میان چشمههای آن قوسهای زیبای کوچکی اجرا شده، هنوز کاملا سالم و پابرجا و قابل استفاده است. این پل را میتوان قدیمیترین پل ساخته شده روی زایندهرود نامید که بارها در طول تاریخ و بویژه در قرون اولیه اسلامی مورد تعمیر و مرمت قرار گرفته است. مصالح به کار رفته در این پل خشت و آجر و ساروج است و کارشناسان دلیل استقامت و ماندگاری آن را نیز همین موضوع میدانند.
طول این پل 105 متر و عرض آن پنج متر است که این امر سبب شده رفت و آمد مسافران و کاروانها از روی آن به سادگی انجام شود. به گواه بسیاری از باستان شناسان دلیل اولیه ساخت این پل، استفاده از آن در لشکرکشیهای نظامی بوده که بعدها مورد استفاده تجاری و... قرار گرفت.
در دوران صدر اسلام این پل با نام پل حسین شناخته میشد و در نزدیکی آن تعداد زیادی آثار و ابنیه با شکوه ساخته شده بود.
.: Weblog Themes By Pichak :.